کد مطلب:33838 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:99

توکل بر خداوند به معنای ایمان آدمیان به تضمین خداوند در به ث











ما در عین حال كه از عقل خود بهره می جوییم، واقفیم كه عقل چراغ كم فروغی است و اطراف ما را فقط تا فاصله ی اندكی روشن می كند. این دنیا تاریخی بلند و آینده ای نامعلوم دارد. ما از بسیاری از نیروهای موثر در این عالم غافلیم. همچنین بر تمامی اهداف و تدبیرات خداوند وقوف نداریم. هیچ فرد یا جمعی نمی تواند ثمر بخشی تلاشهای خود را تضمین كند و اطمینان داشته باشد كه با برنامه ریزی به اهداف خود خواهد رسید. ممكن است در آینده ای نامعلوم، سیل حوادث پیش بینی ناپذیر، بذر تلاشهای امروز ما را بشوید و با خود ببرد. آیا می توان یقین داشت كه صدای ما در طول تاریخ خاموش نخواهد شد. برای تلاش بی وقفه و طاقت فرسا امید به آینده لازم است. از همین رو بود كه رهبران ماركسیست به پیروان خود می گفتند: «تاریخ با ماست» و به این ترتیب به پیروان خود تضمین می دادند كه تلاشها و مبارزه های امروزشان قطعا به ثمر خواهد نشست. هنگامی كه یك مبارز، جریان تاریخ را تقویت كننده راه خود بداند، آزارها، موانع و دشواریها او را از پای در نخواهد آورد.

در شریعت به جای این مدعای بدون پشتوانه ی ماركسیستها كه: «تاریخ با ماست»، این اندیشه ی امید بخش آمده است كه: «خدا با ماست». خداوند به متوكلین تضمین داده است كه نیكیهایشان به بار خواهد نشست و تلاشهایشان ضایع نخواهد شد. تنها كسی كه می تواند چنین تضمینی بدهد، مدیر و صاحب این عالم یعنی خداوند است. توكل بر خداوند یعنی ترك تدبیر در اموری كه مدیریت آنها در توان خداوند است. كافران، پیامبران را می آزردند و به ناحق می كشتند:

و یقتلون النبین بغیر الحق (بقره، 61)

اما پیامبران بر خدا توكل می كردند یعنی یقین داشتند كه حتی اگر كشته شوند، كوششهایشان عبث نخواهد بود. به همین دلیل می گفتند:

[صفحه 396]

و لنصبرن علی ما اذیتمونا و علی الله فلیتوكل المتوكلون

(ابراهیم، 12)

«صبر» و «توكل» دست در دست یكدیگرند. توكل به این معنا با كاهلی سازگار نیست. متوكلان در راه حق می كوشند، آزار می بینند و حتی كشته می شوند. اما هیچ گاه نومید و ملول نمی شوند چون بر مدبر عالم متكی اند. حتی زوال ظاهری نیروها و تدابیرشان هم، آنان را دلتنگ نمی سازد. می دانند كه خداوند زنده و بیدار، آنها را فانی و زایل نمی پسندد و لذا رهایشان نمی كند. و از این جا معلوم می شود كه در كار زشت بر خدا نمی توان تكیه كرد. چون او جهان را چنان ساخته كه زبدها (یعنی كف ها) زایل شوند و آب زلال بماند. در مدیریت الهی، كارهای بد تقویت نمی شوند و لذا از توكل نصیبی نمی برند. و همین است سر آنكه توحید، نمی تواند همه ی مفاد توكل را افاده كند. چون اگر معنی توكل، عدم تكیه بر اسباب باشد، در كارهای بد هم نباید بر اسباب اعتماد كرد. ولی چنانكه دیدیم فقط در كارهای نیك می توان بر خدا توكل كرد چرا كه فقط آنها ماندگار و نتیجه بخش اند و توكل نه تنها در خور كارهای بد نیست بلكه از كارهای بد باید به خدا پناه برد.

خداوند به پیامبر می فرماید:

و شاورهم فی الامر فاذا عزمت فتوكل علی الله (آل عمران، 155)

و در كارها با ایشان مشورت كن و چون قصد كاری كنی بر خدا توكل كن

یعنی تا آنجا كه عقل بشر اجازه می دهد باید محاسبه و مشاوره و برنامه ریزی كرد، تصمیم گرفت و عمل كرد و پس از آن كار را به دست خداوند سپرد. مومنان از شر نیروهای شیطانی این عالم كه اختیارشان از دست آدمیان بیرون است، به خداوند پناه می برند (استعاذه) و بر او توكل می كنند:

[صفحه 397]

انه لیس له سلطان علی الذین امنوا و علی ربهم یتوكلون انما سلطانه علی الذین یتولونه (نحل، 99 و 100)

شیطان را بر كسانی كه ایمان آورده اند و بر خدا توكل می كنند تسلطی نیست تسلط او تنها بر كسانی است كه به ولایت او گردن نهاده اند.


صفحه 396، 397.